1- پیامبر گرامى(ص) فرمود: «لا یؤمن عبد حتى أکون أحب إلیه من نفسه و تکون عترتی أحب إلیه من عترته، و یکون أهلی أحب إلیه من أهله» (3) :مؤمن به شمار نمىرود بندهاى مگر اینکه مرا بیش از خود دوست بدارد، و فرزندان مرا بیش از فرزندانش، و خاندان مرا فزون از خاندان خود، دوست بدارد.
2- در حدیث دیگر درباره عترت خود مىفرماید: «من أحبهم أحبه الله و من أبغضهم أبغضه الله» (4) : هر کس آنها را دوست بدارد، خدا را دوست داشته و هرکس آنها را دشمن بدارد، خدا را دشمن داشته است.
تا این جا با دلایل این اصل (مهر ورزیدن به پیامبر و عترتش) آشنا شدیم، اکنون سؤال مىشود :
1- سودى که امت از مهر ورزیدن به پیامبر و عترت او مىبرد چیست؟!
2- شیوه مهر ورزى و تکریم نسبت به پیامبر و خاندان او چیست؟!
درباره مطلب نخست یادآور مىشویم: محبت به انسان با کمال و با فضیلت، خود نردبان صعود به سوى کمال است، هرگاه انسانى فردى را از صمیم دل دوست بدارد، کوشش مىکند خود را با او همگون سازد و آنچه که مایه خرسندى او است انجام داده، و آنچه او را آزار مىدهد ترک نماید.
ناگفته پیداست وجود چنین روحیهاى در انسان مایه تحول بوده و سبب مىشود که پیوسته راه اطاعت را در پیش گیرد و از گناه بپرهیزد. کسانى که در زبان اظهار علاقه کرده ولى عملا با محبوب خود مخالفت مىورزند، فاقد محبت واقعى مىباشند، در دوبیتى که به امام صادق (ع) نسبت داده شده است به این نکته اشاره شده آنجا که مىفرماید:
تعصى الإله و أنت تظهر حبه*هذا لعمری فى الفعال بدیعلو کان حبک صادقا لأطعته*إن المحب لمن یحب مطیع (5)
«خدا را نافرمانى مىکنى و اظهار دوستى مىنمایى، به جانم سوگند، این کار شگفتى است.
اگر در ادعاى خود راستگو بودى او را اطاعت مىکردى، حقا که مرید پیوسته مطیع محبوب خود مىباشد».
اکنون که برخى از ثمرات مهرورزى به پیامبر و خاندان او روشن شد، باید به شیوه ابراز آن بپردازیم: مسلما مقصود حب درونى بدون هیچگونه بازتاب عملى نیست، بلکه مقصود مهرى است که در گفتار و رفتار انسان بازتاب مناسبى داشته باشد.
شکى نیست که یکى از بازتابهاى محبت به پیامبر(ص) و خاندان او پیروى عملى از آنان است، چنانکه اشاره شد، ولى سخن در دیگر بازتابهاى این حالت درونى است، و اجمال آن این است که هر گفتار یا رفتارى که در نظر مردم نشانه محبت و وسیله گرامى داشت افراد به شمار مىرود، مشمول این قاعده مىباشد، مشروط بر اینکه، با عمل مشروع او را تکریم کند، نه با عمل حرام.
بنابراین، گرامى داشت پیامبر اکرم(ص) و خاندان او در هر زمان خصوصا در سالروز ولادت یا وفات ـ یکى از شیوههاى ابراز محبت و گرامى داشت مقام و منزلت آنان است و آزین بندى در روزهاى ولادت وروشن کردن چراغ و برافراشتن پرچم و تشکیل مجلس براى ذکر فضایل و مناقب پیامبر اکرم(ص) یا خاندان او، نشانه محبت به آنان و وسیله ابراز آن به شمار مىرود و به این خاطر تجلیل پیامبر در ایام ولادت یک سنت مستمر، در میان مسلمانان بوده است.
دیار بکرى در کتاب «تاریخ الخمیس» مىنویسد: مسلمانان پیوسته ماه ولادت پیامبر را گرامى داشته و جشن مى گیرند و اطعام مىکنند و به فقرا صدقه مىدهند اظهار شادمانى مىنمایند و سرگذشت ولادت او را بیان مىکنند، چه بسا کراماتى براى آنان ظاهر مىشود. عین این سخن را عالم دیگرى به نام ابن حجر قسطلانى در کتاب خود آورده است. (6)
1و2ـ کنز العمال: ج 1، ح70 و 72 و جامع الأصول: ج 1، ص .238
3و4ـ مناقب الامام امیرالمؤمنین نگارش حافظ محمد بن سلیمان کوفى، ج 2، ح 619، و .700 و بحار الأنوار ج 17 ص 13، علل الشرایع باب 117 ح .3
5ـ سفینة البحار: 1/ .199
6ـ المواهب اللدنیة، ج 21، ص 27، تاریخ الخمیس، ج 1، ص .223
نظر بدهید |