به گزارش جهان به نقل از مشرق، بامداد امروز سپ بلاتر، رئیس فدراسیون بین المللی فوتبال (فیفا) وارد ایران شد که اتفاقی مهم برای ورزش ما به شمار می رود. حضور او که می تواند موجب گشایش هایی برای این رشته ورزشی باشد، ابعاد گوناگونی دارد که در جای خود قابلیت بحث و بررسی دارد؛ اما نکاتی نیز وجود دارد که بدان پرداخته نشده است.

یکی از این موارد مربوط به حضور فردی است که اکنون ریاست کنفدراسیون فوتبال آسیا را برعهده دارد. شیخ سلمان بن ابراهیم آل خلیفه که در این سفر کنار بلاتر قرار دارد، از نزدیکان پادشاه بحرین و از عوامل فعال در سرکوب انقلاب این جزیره است.

× مرد نزدیک به خاندان سلطنتی را بیشتر بشناسید

سلمان بن ابراهیم آل خلیفه ملقب به شیخ سلمان، متولد 21 اکتبر 1969 در ریفا بحرین است. وی در این جزیره زیسته و در دانشگاه بحرین نیز درس خوانده است. وی دارای مدرک کارشناسی در رشته تاریخ و ادبیات انگلیس است که برای تحصیل نیز فوتبال را رها کرد.

وی که عضو خاندان سلطنتی این جزیره است، در دهه چهل در تیم های رده جوانان باشگاه ریفا فعال بود؛ اما بازیکنی را برای ادامه تحصیل رها کرد. شیخ سلمان سرانجام در سال 2002 با توجه به ارتباط و وابستگی که به خاندان سلطنتی داشت، به عنوان رئیس اتحادیه فوتبال بحرین منصوب شد. از این همین دوران نیز وارد تشکیلات کنفدراسیون آسیا و فدراسیون بین المللی شد و به سمت هایی دست یافت.


او رقابتی نیز با محمد بن همام قطری در دوره قبل ریاست کنفدراسیون آسیا داشت که شکست خورد. بسیاری وی را نیروی شیخ احمد (رئیس کویتی شورای المپیک آسیا) می دانند که تحت حمایت و تابعیتش قرار دارد. وی در انتخابات شکست خورد؛ اما در پی اتفاقاتی که در راس مدیریتی فوتبال جهان روی داد، بن همام مجبور به خداحافظی شد تا در انتخابات مجدد، شیخ سلمان به راحتی بر صندلی ریاست تکیه زند. اما این تمام زندگی او نیست.


× مشارکت فعال در کشتار شیعیان بحرین
از فوریه سال 2011 بود که بحرین دستخوش انقلاب بزرگ و مردمی شد. این جزیره کوچک که به حیات خلوت ایالات متحده و شیخ نشین هایی مانند عربستان تبدیل شده بود، با قیام و خروشی مردمی مواجه شد که خارج از باور بسیاری در منطقه بود. شیعیان این کشور که عموم جمعیتش را تشکیل می دهند، در اعتراض به نقض حقوق بشر و ظلم حاکمیت آل خلیفه به خیابان ها ریختند که دامنه این انقلاب تا کنون ادامه داشته است.

در این بین، خاندان آل خلیفه که مهاجران به این جزیره هستند، از هر ترفندی برای سرکوب و خفقان فریاد مردم استفاده کرده است. یکی از ابزارهای مقابله با این حرکت بزرگ مردمی، زندانی کردن و بازداشت ورزشکاران و به خصوص فوتبالی ها بوده است. فرمانده این میدان نیز کسی نیست جز شیخ سلمان که امروز با جت شخصی اش قدم در ایران می گذارد. او بود که دستور قلع و قمع گسترده بازیکنان، مربیان و فعالان در فوتبال بحرین را داد و تا کنون نیز بر دامنه فشارها افزوده است.


حتی در سال 2013 که شیخ سلمان قصد داشت در انتخابات کنفدراسیون شرکت کند، نامه نگاری های گسترده ای به فیفا از سوی نهادهای حقوق بشری و مردمی بحرین صورت گرفت تا هم پیمان اصلی قاتلان شیعیان این جزیره نتوانند وارد این نهاد بین المللی شوند.

× دست های خون آلود شیخ
در نامه هایی که از سوی جمعیت هایی چون جامعه جوانان بحرینی برای حقوق بشر، مرکز حقوق بشر بحرین و ... به فیفا ارسال شده، به نقش ویژه شیخ سلمان در سرکوب این حرکت انقلابی اشاره شده است. وی دستورهای رسمی و مستقیمی برای برخورد با انقلابیون در جزیره داشته که منجر به حبس، محرومیت و مجازات بسیاری شده است.

این گروه ها خواسته بودند تا مدیریت کلان فوتبال در اختیار کسی قرار نگیرد که دستش به خون مردم بی گناه آغشته شده است. در حقیقت، ورزش مانند وسیله ای برای صلح و دوستی توصیف شده بود که باید دور از اختیار کسانی باشد که در قتل و سرکوب اعتراض های مدنی مردم نقش ویژه دارند. در این نامه ها به مورادی از فعالیت های شیخ سلمان اشاره شده بود که موجب دستگیری، محکومیت و محرومیت بازیکنان و عوامل فوتبال در بحرین شده بود.


× مواردی از جنایات مرد بحرینی
تا کنون از سرنوشت بیش از 30 بازیکن، مربی، داور و فعال فوتبال در بحرین خبری در دست نیست یا در حبس های بدون خبر به سر می برند. شمار قابل توجه دیگری نیز دارای محرومیت ها و حبس های رسمی هستند که موجب شده تا فوتبال این کشور با مشکلاتی مواجه شود؛ اما مواردی نیز دراین گزارش وجود دارد که اسناد مشارکت این شیخ در جنایات آل خلیفه در سال های اخیر انقلاب مردمی بحرین است.

× 20 آوریل 2011، شیخ سلمان در نشست اتحادیه فوتبال بحرین که به صورت فوری و اضطراری برگزار شد، تاکید کرد هر عضو این اتحادیه که حتی در اعتراضات مدنی علیه خاندان آل خلیفه شرکت کرهد، باید محروم و اخراج شود. این اشخاص حق هیچ فعالیتی در بحرین را ندارند.

× باشگاه های شباب، مالیکا، سیترا، اتفاق و ... به دلیل مشارکت بازیکنانشان در اعتراضات یا عدم حضور در لیگ به دلیل ناامنی و مشکلات امنیتی، با جرایم سنگین مالی و سقوط به لیگ هایی پایین تر و محرومیت هایی مواجه شدند.

× جریمه نقدی باشگاه هایی که حاضر به همکاری با اتحادیه فوتبال بحرین در آن دوران نبودند. این جرایم از چهارهزار دلار به بالا بود که شامل بسیاری از تیم ها شد.

× دستور پخش فیلم بازیکنانی که در راهپیمایی ها شرکت داشتند مانند علا و محمد عبیل. این بازیکنان توسط اتحادیه و عوامل حکومتی تحت تعقیب قرار گرفته تا بازداشت شدند.

× دستور دستگیری یا نقش آفرینی در بازداشت بازیکنان، داوران و عوامل به سازمان امنیت ملی بحرین که عموما هدفمند بود.

× جمع آوری مدارک علیه بازیکنان و ارائه به نیروها نظامی و امنیتی مانند مورد محمد هبیل که دو سال در زندان بود.

× سازمان جوانان بحرین برای حقوق بشر ده ها مورد از بازیکنان، مربیان، داوران و عوامل فعال در این رشته را در اختیار داشته و به نهادهای بین المللی ارائه داده که با دستور شیخ سلمان راهی حبس های ناملوم، زندان های بدون نظارت، دادگاه های نظامی و ... شده اند.

چه کسی پاسخگوی این جنایات است؟
شماری از بازیکنان، داوران وعوامل فوتبالی که در زندان بوده یا با محرومیت هایی مواجه شدند و از آنها خبری در دست نیست، در زیر آمده است:


جعفر طاق، بازیکن تیم ریفا (از باشگاه اخراج شد)
محمود العجیمی، بازیکن ریفا (از باشگاه اخراج شد)
حسن البازی، بازیکن ریفا (از باشگاه اخراج شد)
نظل، بازیکن ریفا (از باشگاه اخراج شد)
محسن عبدل وهاب، مربی دروازه بان های ریفا (از باشگاه اخراج شد)
احمد الحجیری،‌ بازیکن تیم هلا (فعالیت وی تعلیق شد)
علا هبیل، بازیکن تیم اهلی (اخراج شده و به چهار سال حبس محکوم شده است)
محمد هبیل، بازیکن اهلی (اخراج شده و به سه سال حبس محکوم شده است)
علی سعید، بازیکن اهلی (اخراج شده و در بازداشت نامعلوم است)
علی جواد، رئیس انجمن هوادارن اهلی (با تعلیق و محرومیت از فعالیت مواجه شده است)
سید عدنان شرف، بازیکن تیم بحرین (از باشگاه اخراج شده است)
شاکر سلمان، بازیکن بحرین (از باشگاه اخراج شده است)
عبدالرزاق محمد، مدیر اجرایی اتحادیه فوتبال بحرین (اخراج از کار و در بازداشت نامعلوم است)
سید حسن سید عیسی، بازیکن اهلی (محروم از فعالیت و در بازداشت نامعلوم است)
عباس عیاد، بازیکن اهلی (از باشگاه اخراج شده است)
محمود عباس، بازیکن اهلی (از باشگاه اخراج شده است)
عبدالوهاب علی،بازیکن اهلی (از باشگاه اخراج شده است)
حسین الشاکر، بازیکن اهلی (از باشگاه اخراج شده است)
عبدالحسین حبیب، داور بین المللی فوتبال (محروم از فعالیت و در بازداشت نامعلوم است)
جعفر الخباز، ناظر داوری (محروم از فعالیت است)
علی سلمان، عضو کمیته داوران اتحادیه فوتبال بحرین (محروم از فعالیت است)
عبدالحاد عبدالعزیز، نایب رئیس کمیته داوران اتحادیه فوتبال بحرین (محروم از فعالیت است)
فیصل العلی، مدیر باشگاه اهلی (محروم از فعالیت است)
علی سنگور، مربی (محروم از فعالیت است)
علی مایوف، مدیر باشگاه (محروم از فعالیت است)
عبدالعلی سکری، مربی (محروم از فعالیت است)
باقر محمد العصفور، بازیکن تیم ریفای شرقی (محروم از فعالیت است)

کد مطلب: 323730

 

به گزارش جهان به نقل از وطن امروز، در آستانه عید غدیر امسال یک یادداشت توهین‌آمیز به حضرت امیرالمومنین در روزنامه بهار موجب آزرده‌خاطر شدن دوستداران ائمه اطهار(ع) شد. خیلی‌ها اعتقاد داشتند که با آغاز فعالیت دولت جدید، یاوه‌گویان و روشنفکرمابان گذشته با توهم باز شدن فضای ولنگاری رسانه‌ای احیا خواهند شد. 

چاپ مقاله توهین‌آمیز در روزنامه بهار زنگ خطر ورود این افراد را به صدا درآورد و گویا قرار است هرازگاهی شاهد این توهین‌ها و یاوه‌بافی‌ها باشیم. 

در آخرین مورد یادداشتی با عنوان «آتشی زیر خاکستر» در مجله چشم‌انداز ایران (نزدیک به نهضت آزادی) منتشر شده است که نویسنده با نیت دلسوزی برای حکومت(!) اقلیت‌های مذهبی را آتشی زیر خاکستر سرد دانسته است. نویسنده به بهانه محور قرار دادن وحدت شیعه و سنی در کشور دچار لغزش شده و خواسته(!) یا ناخواسته به ائمه اطهار علیهم السلام و حضرت زهرا(س) توهین کرده است. 

در این مطلب درباره توجه بیش از حد شیعیان به حضرت زهرا(س) آمده است: «بعد از جنگ (تحمیلی) توجه به ایشان نسبت به سایر ائمه برجسته‌‌‌تر شد و رویکرد به ایشان نیز متفاوت شد. به تدریج مهم‌ترین فاز زندگی ایشان در روزهای اول پس از وفات پیامبر اعلام شد و برخورد خلیفه دوم با ایشان برای گرفتن بیعت از ساکنین منزل ایشان و حوادث گفته شده در این مورد پررنگ شد. پیش از آن درگذشت آن حضرت به عنوان وفات یاد می‌شد که به تدریج عنوان شهادت جایگزین شد و در رسانه‌ها هم رایج شد.»

نویسنده در ادامه می‌نویسد: «متاسفانه مساله(!) حضرت زهرا(س) را چنان احساسی و عاطفی عنوان می‌کنند که شنونده و بیننده به جای تامل و تفکر در شخصیت و منش ایشان، صرفا حس انتقام‌جویی و کینه‌توزی پیدا می‌کند»!

گویا نویسنده این مطلب در میانه نوشتن آن از خود بی‌خود شده و تا توانسته به حضرت‌زهرا(س)، عزاداران وی و هیئات مذهبی توهین کرده است که بسیاری از آنها را نمی‌توان منعکس کرد. مثلا در بخشی از مقاله برگزاری عزاداری برای حضرت زهرا به «گرم کردن تنور» تعبیر شده است یا نویسنده قویا به مخاطبان القا کرده که شیعیان هر روز به دنبال پیدا کردن سوژه برای ایجاد نفاق هستند. 

در مقاله آتشی زیر خاکستر به دفعات به شیعیان، حضرت زهرا و طفل مظلوم ایشان زیارت عاشورا و قبرستان بقیع توهین شده و اینگونه نتیجه گرفته که با ادامه اینگونه عزاداری‌‌ها اسلام به 60 سال پیش باز‌می‌گردد و خرافات و فرقه‌گرایی و رمالی و جن‌گیری رواج می‌یابد! 

نویسنده هشدار داده وضعیت فعلی آتش زیر خاکستر است که در زیر آن دم به دم بر آتشی پنهان دمیده می‌شود. 

در حالی که نهادهای قضایی و نظارتی اعلام کردند باید برخورد شدیدی با اینگونه ولنگاری‌های رسانه‌ای صورت گیرد وزیر محترم ارشاد تاکنون هیچ واکنشی به اینگونه مطالب موهن که در آن به صراحت به برخی باورهای دینی توهین‌ می‌شود نشان نداده است. عدم موضع‌گیری وزارت ارشاد به اینگونه مطالب، عملا رسانه‌های مغرض را تشویق خواهد کرد که خطوط قرمز را خود تعیین کنند و هر آنچه دوست دارند را منتشر کنند.

کد مطلب: 323614

به گزارش جهان به نقل از کیهان، امید پارسانژاد در این باره گفت: رهبر ایران همواره از مذاکرات هسته‌ای حمایت مشروط کرده است. او همان طور که در سخنان اخیرش چندین بار توأم با بدبینی تأکید کرد، هیچ گاه این تردید را باقی نگذاشته که حمایتش از گفت‌وگوهای هسته‌ای مشروط است.
وی افزود: رهبر جمهوری اسلامی استکبارستیزی را عنصر هویتی برای جمهوری اسلامی می‌داند و یکی از عناصر مهم نفوذ ایران در منطقه همین مخالفت با اسرائیل و آمریکا در افکار عمومی است که همگی بنیان سیاست خارجی ایران در منطقه را تشکیل می‌دهند.

وی ادامه داد: از سوی دیگر همان طور که رهبر ایران تأکید کرد، عقیده دارد که مشکل غرب و آمریکایی‌ها با جمهوری اسلامی تنها مسأله هسته‌ای نیست و بعد از آن نوبت موشک‌های دوربرد، مخالفت ایران با صلح خاورمیانه، مخالفت با اسرائیل و همچنین مسأله حقوق بشر می‌رسد. این‌ها همگی موضوعاتی است که بارها سیاستمداران آمریکایی درباره آن هشدار داده‌اند و به همین دلیل نکته مورد حمایت آقای خامنه‌ای این است که حل مسایل هسته‌ای ایران فارغ از روابط جمهوری اسلامی با آمریکا است.

در همین حال رضا علیجانی از اعضای فراری گروهک موسوم به ملی- مذهبی در مصاحبه با بی‌بی‌سی گفت: حمایت رهبر ایران از تیم مذاکره‌کننده و مأموریت آن بسیار قوی بود؛ هر چند که ایشان گفت خوش‌بین نیست که توقع از مذاکرات برآورده شود.

او همچنین گفت سخنان رهبر ایران مهارکننده اختلاف‌نظرها بود.

علی اصغر رمضانپور نیز گفته است سخنان رهبر ایران تعدیل تنش بین اصولگراها و اصلاح‌طلبان و نیروهای میانه‌رو بود. این همان نیاز تیم مذاکره‌کننده به هماهنگی در داخل است.

از سوی دیگر حسین باستانی بولتن‌نویس متواری ریاست جمهوری در دوره اصلاحات به بی‌بی‌سی گفت: رهبر جمهوری اسلامی از تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای حمایت کرده اما کاملا درباره مذاکرات بدبین است. بنابراین این سوال مطرح است که اگر دورنمای مذاکرات تیره است چرا نباید به مذاکره‌کنندگان حمله شود و مورد حمایت قرار بگیرند؟

وی با بیان اینکه بیان نشدن این سخنان می‌توانست فضا را برای مذاکره‌کنندگان خیلی سنگین‌تر از آنچه که هست بکند، گفت: ما هنوز نمی‌دانیم آن نرمش مورد نظر رهبر جمهوری اسلامی در چه حدی است و این امکان وجود دارد که نرمش مورد نظر آن چیزی نباشد که مدنظر غرب است.

در همین حال علی افشاری در مصاحبه با رادیو فردا اظهار داشت: رهبر ایران کماکان مواضع قبلی را درباره بی‌اعتمادی به آمریکا تکرار کرد و اینکه به مذاکره خوش‌بین نیست. صحبت‌های آیت‌الله خامنه‌ای نشان داد که کماکان دیدگاه او تغییر استراتژیکی پیدا نکرده و اجازه‌ای که به تیم جدید هسته‌ای برای شروع مذاکرات داده و اینکه لحن ملایم‌تر و کارآمدتری را در دست بگیرند، در سطح تاکتیک است ولی از آن مهم‌تر اینکه می‌خواهد نشان دهد در داخل نظام دودستگی وجود ندارد و تقریبا هم یکپارچه‌اند.

وی اضافه کرد: این سخن که مذاکرات چه نتیجه بدهد و چه نتیجه ندهد، ان‌شاءالله ضرری برای ما نخواهد داشت، تحلیلی را تقویت کرد که می‌گوید رهبر ایران دنبال یک معامله دو سر برد در مذاکرات است؛ اگر این مذاکرات با خطوط قرمزی که تعیین کرده نتیجه بدهد، که نرمش قهرمانانه به نتیجه رسیده اما اگر هم نتیجه ندهد علت بی‌اعتمادی روشن خواهد شد.

کد مطلب: 323728

به گزارش جهان، در سه ماهی که از عمر دولت یازدهم می‌گذرد، همایش‌ها، جشنواره‌ها و کنفرانس‌های متعددی از سوی دستگاه‌های دولتی برگزار شده است.

تعدادی از این همایش‌ها از نوع سلسله همایش‌های سالانه بوده است؛ همچون همایش بانکداری اسلامی که هر ساله در شهریورماه برگزار می‌شود و امسال هم مطابق روال سال‌های قبل برگزار شد.

بنابراین شاید نتوان به برگزاری این همایش‌ها در دولت جدید چندان ایراد گرفت، اما در عمر سه‌ماهه دولت یازدهم شاهد برگزاری همایش‌های جدیدی بوده‌ایم که ظاهر آنها نشان می‌دهد هزینه کمی هم نداشته‌اند.

به عنوان مثال، برگزاری همایش صندوق توسعه ملی در جزیره کیش و با حضور چند تن از اعضای دولت، مطمئنا هزینه‌ای صدها میلیونی به بیت‌المال تحمیل کرده است؛ در حالی که می‌شد این همایش را با هزینه کمتر در تهران برگزار کرد.

هزینه این همایش‌ها در حالی به دستگاه‌های دولتی تحمیل شده که دولت یازدهم از تحویل خزانه خالی از سوی دولت دهم خبر می‌دهد.

نکته جالب آن که دولت یازدهم در مصوبه‌ای در تاریخ 21 مهر 1392، سقف هزینه‌های پرداختی دستگاه‌های دولتی برای برگزاری سمینارها و کنگره‌های بین‌المللی را 6 برابر افزایش داد و از 25 میلیون تومان به 150 میلیون تومان رساند.

به طور قطع می‌توان گفت که روح چنین مصوبه‌ای در تضاد کامل با صرفه‌جویی در شرایط مورد ادعای دولت یازدهم یعنی کسری بودجه شدید و تحویل خزانه خالی از دولت دهم است. 

وقتی مصوبه دولت برای افزایش 6 برابری سقف هزینه‌های پرداختی دستگاه‌های دولتی برای برگزاری همایش‌ها را در کنار برگزاری ده‌ها همایش دولتی در سه ماه اخیر می‌گذاریم، به راحتی می‌توان نتیجه گرفت که رفتار دولت در این حوزه، کاملا بر خلاف اظهاراتی است که از خزانه خالی خبر می‌دهد.

کد مطلب: 323729

 به گزارش جهان به نقل از افکارنیوز، سراوان، حالا برای خانواده 14 مرزبان ایرانی، نام دیگری است. نام شهری که 14 فرزند ایران را از انان گرفته. سراوان جمعه شب بوی خون گرفته بود. درگیری اشرار مسلح با نیروهای مرزبانی جمهوری اسلامی ایران ان قدر شدت گرفت که تا مدت ها صدای شلیک گلوله و رگبار به گوش می رسید. درگیری خونیننی که حین گشت زنی هنگ مرزبانی ایران در محدوده پاسگاه 167 گزبستان سراوان رخ داد و به شهادت 14 مرزبان ایرانی (12 سرباز وظیفه و 2 افسر درجه دار) و زخمی شدن 6 نفر دیگر انجامید.اشرار مسلح البته بلافاصله محل درگیری را ترک کردند و به پاکستان گریختند. بلافاصله در اقدامی متقابل، 16 زندانی از اشرار منطقه، توسط قوه قضائیه اعدام شدند تا مرهمی باشد بر درد خانواده های داغدار این جنایت تروریستی. 
 
حدود 30 ساعت بعد، گروهک تروریستی موسوم به «جیش العدل» با انتشار بیانیه ای در صفحه اینترنتی خود، مسئولیت این عملیات تروریستی را برعهده گرفت. گروهکی که سرکرده ان، خود را ادامه دهنده «عبدالمالک ریگی» تروریست معدوم گروهک تروریستی «جندالله» بود. اما ریگی دوم مرزهای شرقی ایران کیست و گروهک او از کجا آمده؟ 
 
تروریست های جیش العدل در جلسه ای موسوم به مجلس شورا 
 

پاجای پای ریگی 
 
بعد از اعدام و به هلاکت رسیدن سرکرده گروهک تروریستی «جندالله»، باقیماندگان گروهکی که حالا عبدالمالک ریگی را بالای سر خود نمی دیدند، اقدامات جنایتکارانه خود را ادامه دادند. ابتدا گروهکی به نام «انصار» در سیستان و بلوچستان  و به سرکردگی یک وهابی فراری از اهالی نیکشهر که در عملیات تروریستی در نمازجمعه چابهار ناکام ماندند و به هلاکت عامل انتحاری این عملیات تروریستی منجر شد. پس از آن و مردادماه سال گذشته نیز شاخه های نظامی گروهکی تروریستی موسوم به «جیش العدل» اعلام موجودیت کردند. گروهی که  شروری وهابی به نام «عبدالرحیم ملازاده» با نام مستعار «صلاح الدین فاروقی» اهل شهرستان راسک آن را پایه گذاری کرده است. 
 

سرکرده گروهک تروریستی جیش العدل، با نام مستعار »صلاح الدین فاروقی» بیانیه می دهد 
  
او که بعد از دستگیری برادر شرورش عبدالرحیم ملازاده به اتهام مشارکت در شهادت مولوی جنگی زهی به پاکستان متواری شده، برنامه های خود را برای عملیات تروریستی آغاز کرد و در این راه حتی از کودکان بلوچ هم استفاده کرد و با سوء استفاده از آنان، این کودکان را به فراگیری آموزشهای نظامی و آموزه های فرقه وهابیت مجبور کرد. 
 

سوء استفاده از کودکان بلوچ برای انجام مقاصد تروریستی، یکی از اقدامات جیش العدل است 
 
محل استقرار اصلی این گروه در مناطق مرزی پاکستان و ایران است و تروریستهای جیش العدل برای انجام ماموریت جمعه شب خود در مرز سراوان، به کمین سربازان ایرانی نشسته بودند. 
 
تروریستهای جیش العدل با تشکیل سه گردان نظامی به نام های سه تن از اشرار و ترویست های به هلاکت رسیده خود یعنی گردان های عبدالملک ملازاده،نعمت الله توحیدی و شیخ ضیائی اقدام به برنامه ریزی و آموزش نیروها برای انجام عملیات تروریستی و انتحاری  کردند و تازه ترین جنایت آنان، جمعه شب در سراوان به وقوع پیوست و منجر به شهادت 14 مرزبان ایرانی شد. 
 

گروهک جیش العدل، با آموزه های سلفی و باورهای وهابی خود از جمله حامیان سلفی های معارض در جنگ سوریه است و یکی از دلایل اقدامات تروریستی خود علیه جمهوری اسلامی را حمایت از تکفیری های سوری و تروریستهای معارض دولت سوریه اعلام کرده است.

کد مطلب: 322025