گریه برای خدا و از ترس عقاب الهی و نیز گریه برای اولیای خدا در شمار برترین عبادتها است؛ به ویژه گریستن بر حضرت ابا عبدالله سالار شهیدان(ع)، چنین گریهای فلسفههای سازنده و تربیتی چندی دارد؛ از جمله :
پالایش و تزکیه روح، و احساس نزدیکی به خدا؛ 1
2. پیوند عمیق عاطفی میان مردم و الگوهای راستین امت؛
3. اعلام وفاداری نسبت به رهبران و پیشوایان دینی و مکتب؛
4. الهام شدن روح انقلابی و ستم ستیزی به مردم؛
5. زنده نگاه داشتن یاد و خاطره وقایعی چون نهضت شکوهمند حسینی.
اینکه اشک و گریه، خود به خود به وجود میآید، یا باید با تلقین و برانگیختن احساسات ایجاد شود، مقوله دیگری است. هر مسلمان پاکْ طینتی، با به یادآوردن مصائب ابا عبدالله(ع) و عظمتی که آن حضرت به وجود آورد، به راستی اشک سوز و گاه شوق میریزد. برای آگاهی بیشتر ر.ک: مرتضی مطهری، حماسه حسینی
تأثیرات عزاداری
در یک تقسیم بندی میتوان تأثیرات عزاداری بر معصومین(ع) را در جهات ذیل نام برد
یک. جنبه عاطفی
کسی که عزیزی را از دست میدهد، ناخودآگاه حزین و غمناک است و نمیتواند غمگین نباشد. بر پایی مراسم سوگواری، باعث خالی شدن این غم و غصهّ میشود. به علاوه، عزاداری برای بزرگان دین،محبت و رابطة عاطفی مردم با آنان را میافزاید .
دو. جنبه سیاسی
اگر این عزاداریها نبود، قیام خونین و روشنگر سیدالشهدا(ع) به فراموشی سپرده میشد و چه بسا اصل قیام و شهادت او نیز تحریفیا حتی انکار میشد. در زمان صدر اسلام، شرایط اقتضا نکرد که شیعیان برای حضرت زهرا(س) عزاداری و نوحهخوانی کنند و همین باعث شد که برخی از تاریخنویسان غرضورز، اصل شهادت آن حضرت را انکار کنند؛ حتی میگویند: [اگر محسن فاطمه شهید شده، پس قبرش کجا است؟] لابد اگر میتوانستند، میگفتند: [اگر پیامبر دختری به نام فاطمه داشته و کشته شده، پس قبرش کجا است؟ ]
سه. جنبه دینی
با برپایی مراسمهای عزاداری و سخنرانی در ماه محرم، مردم بیش از پیش با معارف الهی واخلاق اسلامی آشنا میشوند. عاشورا دین ما را حفظ کرده است .
چهار. جنبه تربیتی
کودکان و نوجوانان از برپایی این مراسم و یادآوری آن واقعة عظیم، دِلیری و ایثار و فداکاری را فرا میگیرند. البته لقای الهی برای حضرت امام حسین(ع)، زیباترین و باشکوهترین امور است؛ ولی در هنگام مصیبت و حزن و اندوه امامان(ع) از واقعه جانگداز عاشورا، نمیتوانیم شاد باشیم. قطعاً دشمنان ائمه(ع) در این روز مسرور بودهاند.
به علاوه نقل حماسة عاشورا، روح ایثار و شجاعت و ایمان را در مسلمانان زنده میکند. در نتیجه آنان در مقابل مسائل جهان اسلام، بهتر حساسیت نشان خواهند داد. انقلاب ضدّطاغوتی و ضدّآمریکایی ایران، پیروزی حزبالله لبنان بر اسرائیل، مقاومت و دفاع هشتسالة ایران در مقابل تهاجم جهانی در قالب جنگ عراق و پیروزیهای مکررّ لشکر اسلام بر کفر و الحاد جهانی و ... متأثر از مجالس عزای سیدالشهدا(ع) است. ضمن اینکه اگر آن واقعه به همان شکل نقل نگردد، اندک اندک به فراموشی سپرده خواهد شد و اسلام، پشتوانهای تأثیرگذار با این اهمیت را از دست خواهد داد. البته باید در روضهخوانیها از تحریف و عوض نمودن واقعیت خودداری کرد و در کنار نقل حادثه عاشورا، باید به مسائل جهان اسلام در عصر حاضر نیز اهمیت داد و وظیفه مسلمانان در این رابطه را گوشزد کرد.
نظر |
نخست مفهوم سه واژه نبوت، رسالت و امامت را بیان نموده تا وجه برترى امامت از رسالت روشن شود. 1- مقام نبوت: نبى از نبأ و به معناى خبر مهم است، بنابراین نبى به حامل خبر بزرگ و یا خبر دهنده از آن مى باشد نبى در زبان فارسى همان پیامبر است و در فرهنگ قرآن به انسانى مى گویند که وحى الهى را از خداوند، با روشهاى گوناگون مى گیرد و گزارشگرى است که بدون وساطت بشرى دیگر از جانب خدا خبر مى دهد; «انه مؤد من الله بلا واسطة من البشر»، نبى کسى است که بدون وساطت انسان دیگر، وحى خدا را براى مردم بازگو کند. بر این اساس قرآن مى فرماید: «فَبَعَثَ اللهُ النَّبیّینَ مُبَشّرینَ و مُنْذرین»، خداوند پیامبران را به عنوان مژده آورندگان و بیم دهندگان برانگیخت.
2 ـ مقام رسالت: رسول بر پیامبرانى اطلاق مى شود که علاوه بر اخذ وحى و خبر دادن از جانب خدا، مسؤولیت ابلاغ رسالتى الهى را از جانب خدا بر دوش دارند و مأموریت دارند که آن رسالت را به مردم برسانند. لذا قرآن مى فرماید: «فان تولیتم فاعلموا انما على رسولنا البلاغ المبین»اگر روى برتافتید، بدانید که که فرستاده ما، جز ابلاغ روشن و رسالت، مأموریتى ندارد. بنابراین پیامبران از آن جهت که گیرندگان وحى الهى و حاملان خبر هستند، نبى نیز مى باشند و از آن نظر که وظیفه اى را به عنوان ابلاغ رسالت بر عهده مى گیرند، رسول نامیده مى شوند.
3 ـ مقام امامت: امامت از نظر قرآن، غیر از دو مقام یاد شده و توأم با اختیارات و تصرفاتى گسترده تر در راستاى مدیریت و رهبرى جامعه و پیشوایى مردم مى باشد. و دلایل روشن این گفته عبارتند از:1 ـ خداوند در مورد اعطاى مقام امامت به حضرت ابراهیم مى فرماید: «و اذ ابتلى ابراهیمَ ربّه بکلمات فاتمَّهُنَّ قال انى جاعلک للناس اماماً قال و مِن ذرّیَّتى»، آنگاه که ابراهیم از امتحانات الهى سرافراز بیرون آمد، خدا به وى فرمود: ما تو را امام و پیشواى مردم قرار دادیم. ابراهیم گفت: این پیشوایى را به فرزندان من نیز عطا خواهى فرمود؟ در پرتو این سخن قرآن دو حقیقت بر ما آشکار مى گردد. الف) این آیه به مغایرت مفهوم امامت با دو مفهوم نبوت و رسالت، گواهى مى دهد زیرا ابراهیم از سالیان پیش از این آزمایشهاى الهى که از جمله تصمیم بر قربانى کردن فرزند خود (اسماعیل) بوده است، به مقام نبوت نائل گردید. و این مطلب چنین ثابت مى شود که همه مى دانیم خداى بزرگ، در دوران کهولت ابراهیم، فرزندان وى (اسماعیل و اسحاق) را به او عنایت فرمود. «الحمد الله الذى وهب لى على الکبر اسمعیل و اسحق) ، یعنى سپاس خداى را که در دوران پیرى، اسماعیل و اسحاق را به من عطا فرمود. از این جا روشن مى شود که یکى از آزمایش هاى الهى، یعنى تصمیم بر ذبح اسماعیل، که به دنبال آن آزمایش هاى دشوار خدا مقام امامت را به ابراهیم ارزانى داشت، در اواخر عمر آن حضرت به وقوع پیوسته و او در پایان زندگیش به مقام پیشوایى بر مردم نایل گردیده است، در حالى که از سالیان دراز پیش از آن داراى مقام نبوت بوده است; زیرا قبل از آن که داراى ذریه گردد، وحى الهى که نشانه نبوت است بر او فرود آمد.ب) همچنین از این آیه استفاده مى شود که مقام امامت الهى فوق مرتبه نبوّت و رسالت است; زیرا در عین حال که ابراهیم به مقام نبوت و رسالت رسیده بود، مى بایست امتحاناتى را پشت سر بگذارد و پس از رستگارى در آن آزمایش ها، امامت به وى ارزانى شود.2 ـ خداوند، درخواست ابراهیم را پذیرفت و در این زمینه مى فرماید: «فقد آتینا آل ابراهیم الکتاب و الحکمة و آتیناهم ملکا عظیما» ما به آل ابراهیم کتاب (آسمانى) حکمت و حکومت عظیم ارزانى داشتیم. از این آیه استفاده مى شود که امامت و رهبرى جامعه منصبى غیر از مقام نبوت است که خداوند بقاى آن را در مورد ذریه داد گر او پذیرفت و به آنان علاوه بر کتاب (آسمانى) و حکمت که رمز نبوت و رسالت است مُلک عظیم که همان حکومت و زعامت بر مردم است، عنایت فرمود. لذا بعضى از ذرّیه ابراهیم; مانند یوسف، داوود و سلیمان علاوه بر مقام نبوت، به حکومت و زمامدارى و رهبرى جامعه نیز برگزیده شدند.برترى موقعیت امامت: از سخنان قبل روشن شد که کار نبى و رسول، تنها تذکر و روشنگرى راه است و هرگاه نبى یا رسول به مقام امامت رسید، مسؤولیت خطیرترى بر دوش وى نهاده مى شود که در پى آن موظف به تحقق بخشیدن به برنامه هاى الهى و اجراى دستورات شرع مقدس در راستاى ایجاد جامعه اى نمونه و سعادتمند مى گردد. و روشن است که تحمل چنین مسؤولیت مهمّى، نیاز مبرم به قدرت معنوى دارد و قیام به این وظیفه، پیوسته با مشکلات همراه است که صبر و شکیبایى برترى مى خواهد لذا خداوند مقام امامت را پس از یک رشته امتحانات طاقت فرسا به ابراهیم عطا فرمود و از این جهت پیامبر گرامى اسلام نیز حکومت و رهبرى جامعه را بعهده و به مقام امامت نایل شده بود.
|
علامه محمدهاشم سندى در «حیوة القلوب فى زیارة المحبوب» باب چهاردهم، فصل سوم به نقل از مولانا رحمت اللّه مؤلف «مناسک حج»، و علامه شیخ ملاعلى قارى می نویسد: «زیارت مساجد و آثارى که به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم منسوبند، مستحب است؛ زیرا آنها واقعا آثار او هستند یا به او منسوب شده اند. همچنین گروهى از احناف، شافعى، مالکى و حنابله به استحباب زیارت آثار حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم معتقدند، به گونه اى که هر چیزى به دست یا پهلوى یا قدم یا هر عضوى از اعضاى وى رسیده باشد، زیارت آن مستحب است اعم از آن سند آن ثابت شده باشد یا نسبت آن به حضرت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم مشهور به شمار بیاید. این در حالى است که درباره منزل زید بن ارقم منزل حضرت خدیجه، محل تولد حضرت فاطمه علیهاالسلام و مساجد و آثار حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هیچ گونه اختلافى وجود ندارد. چنانکه مطالب مزبور در ایضاح المناسک امام نووى و مناسک علامه ملاعلى قارى نیز وجود دارد. حضرت عبداللّه بن عمر هر گاه براى اداى حج می رفت، در مساجدى که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نماز خوانده بود، براى تبرک نماز می خواند و نیز زیر درختى که حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم استراحت کرده بود، می نشست و آن را آبیارى می کرد. در طبقات ابن سعد ذکر شده است: «رئى ابن عمر واضعا یده على المنبر»؛ حضرت عبداللّه بن عمر دیده شده که دستش را روى منبر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم گذاشته بود. نیز از حضرت امام احمد بن حنبل، بوسیدن منبر و روضه مبارک حضرت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است. شیخ سمهودى در وفاء الوفا، مجلّد 2، ص 434 به نقل از فرزند امام احمد بن حنبل می فرماید: «قال عبداللّه سألت ابى عن الرجل یمس منبر رسول اللّه صلی الله علیه و آله و سلم و یتبرک بمسه و یقبله و یفعل بالقبر ذلک رجاء ثواب اللّه تعالى قال لاباس به»؛ عبداللّه فرزند امام احمد بن حنبل می گوید از پدرم پرسیدم مردى که به منبر حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به قصد تبرک دست بزند و آن را ببوسد و همین کار با روضه مبارک وى به نیت ثواب انجام دهد آیا اشکال دارد؟ فرمود: هیچ اشکال ندارد. گفتنى است همه اصحاب مذاهب اربعه بر استحباب زیارت، هم نظرند اما ذکر روایت از امام احمد بن حنبل به عنوان شاهد بر مدّعى، بدین سبب است که ظاهرا وهابیت از او پیروى می کنند. علامه عینى حنفى در عمدة القارى، مجلد 4، ص 607 می نویسد: استادم حافظ زین الدین عراقى فرمود: «اخبرنى الحافظ ابوسعید بن العلائى قال رأیت فى کلام احمد بن حنبل قدیم، علیه خط ابن ناصر... ان الامام احمد سئل عن تقبیل قبر النبى صلی الله علیه و آله و سلم و تقبیل منبره فقال لاباس بذلک فاریناه للشیخ ابن تیمیه فصار یتعجب من ذلک و یقول عجبت احمد عندى جلیل کلامه، و قد روینا عن الامام اذ غسل قمیصا للشافعى و شرب الماء الذى غسله به و اذا کان هذا تعظیمه لاهل العلم فکیف بمقادیر الصحبة و کیف بآثار الانبیاء»؛ حافظ زین العابدین عراقى از حافظ ابوسعید بن علائى نقل می کند که من در نسخه قدیمى امام احمد بن حنبل که بر آن خط ابن ناصر نوشته شده بود دیدم از او درباره جواز بوسیدن قبر و منبر حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پرسیده شد. او جواب داد هیچ اشکال ندارد. سپس ما این مطلب را به شیخ ابن تیمیه نشان دادیم. آنگاه او تعجب کرد و گفت با اینکه من گفتار امام را گرامى می دارم اما تعجب می کنم. این در حالى است که ما از امام نقل کردیم هنگامى که او پیراهن امام شافعى را می شست، آب آن را براى تبرک می نوشید. وقتى به اهل علم اینقدر احترام می کند چگونه احترام اصحاب و آثار انبیاء احترام را لازم نمی داند؟! امام احمد بن حنبل در مسند خود نقل کرده است حضرت ابو ایوب انصارى صورت خود را روى قبر مبارک حضرت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم گذاشت، هنگامى که او را از این کار بازداشتند. او گفت: مرا واگذارید؛ زیرا صورت خود را روى سنگى نگذاشته ام بلکه نزد حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمده ام. اصحاب گرامى نیز به آثار حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تبرک می جستند بویژه به پس مانده، آب وضو و عرق وى تبرک می جستند. صحیح بخارى در اینباره بابى به نام باب ما ذکر من درع النبى صلی الله علیه و آله و سلم و عصاه و سیفه و قدحه و خاتمه... نوشته است در این باب، ذکر شده است نزد حضرت عایشه چادرى که حضرت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در آن رحلت کرده بود وجود داشت و مردم مرتب به منزل وى می آمدند و آن را زیارت می کردند. نزد حضرت عبداللّه بن سلام، لیوان حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم وجود داشت که مردم پیش او آمدند و براى تبرک از آن آب می نوشیدند و بعدا همان لیوان را عمر بن عبدالعزیز براى تبرک به نزد خود نگهداشت. موهاى مبارک حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نزد ام المؤمنین ام سلمه بود که وى براى تبرک آنها را شسته و آب آنها را به بیماران می داد. بنابراین همه آثار حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم متبرک هستند روضه مبارک وى نیز متبرک به شمار می آید. در کتابهاى شرح صحیح بخارى آمده است که از قبر امام بخارى بوى مشک می آمد به گونه اى که مردم، خاک قبرش را براى تبرک می بردند این در حالى بود که در آن عصر، خلفاى عباسى حاکم بودند و هیچ کس به سبب این کار بازداشت یا مواخذه نشد. |
با توجه به پرسش های متعدد مخاطبان از مشاوران مذهبی مرکز مشاوره در خصوص خمس و شرایط خمس بر آن شدیم تا تعدادی پرسش و پاسخ در این زمینه را در دسترس شما عزیزان قرار دهیم، گفتنی است تا کنون در خصوص خمس 5453 پرسش در مرکز مشاوره پاسخ داده شده است .
محاسبه خمس :
به طور کلی خمس به پس اندازی تعلق می گیرد که یک سال در نزد شخص مانده و به مصرف نیازهای زندگی شخص نرسیده باشد. منظور از پس انداز پولی نیست که از مخارج زندگی زیاد آمده است، بلکه شامل آن چه از برنج و حبوبات و مایحتاج دیگری که اضافه آمده هم می شود. خمس این موارد را هم باید پرداخت، حال اگر ممکن است از خود آن و یا قیمت آن .
- چیزهایی که مورد نیاز انسان است و با استفاده عین آن از بین نمی رود مانند وسایل زندگی، از قبیل فرش، یخچال و...، وسیله نقلیه و... هر چند سال هم بر آن بگذرد، خمس به آنها تعلق نمی گیرد .
- کسی که درآمد تدریجی و منظم دارد، باید برای خود سال خمسی تعیین کند؛ یعنی یک روز را قرار دهد که در آن روز ببیند چقدر پس انداز دارد (در سال اول) و یا چه مقدار بر پس اندازش از سال گذشته اضافه شده است (در سالهای بعد) و خمس یعنی یک پنجم آن که باید آن را به مرجع تقلیدش یا کسی که او مجاز بداند، بدهد .
- اگر از در آمد چیزی که به آن احتیاج نداشته اید خریداری نموده اید و یک سال از خرید آن گذشته ، باید خمس آن را بپردازید .
- اگر وسایل زندگی و چیزهای دیگری که به آنها احتیاج دارید مطابق نیاز و جایگاه اجتماعی خریداری نموده؛ برای مثال خانه ای مناسب نیازی که دارد و نه بیشتر خریده است، در این صورت باید به دو مطلب توجه شود :
1 ) اگر آن را در بین سالی که در آن سال در آمد داشته خریداری نموده، لازم نیست خمس آنها را بپردازد. ( توجه بفرمایید که منظور از سال، سال خمسی می باشد که زمان آغاز آن، همان وقتی است که اولین در آمد را به دست آورده اید ).
2 ) اگر نمی داند که در بین سال آن را خریداری نموده است یا بعد از تمام شدن سال، بنابر احتیاط واجب باید با حاکم شرع ( افرادی که از طرف مرجع تقلید شخص اجازه دارند تا مسائل اینگونه را حل کنند ) مصالحه کند .
- در صورتی که می داند وسایل زندگی را با پولی که پرداخت خمس آن واجب بوده خریداری کرده است، پرداخت خمس آن واجب است .
به طور کلی خمس به پس اندازی تعلق می گیرد که یک سال در نزد شخص مانده و به مصرف نیازهای زندگی شخص نرسیده باشد.
پرسش و پاسخ پیرامون خمس
پاسخ های ارائه شده بنابر نظر مقام معظم رهبری می باشد .
1. سال خمسی چگونه تعیین میشود؟
پاسخ : تعیین سال خمسی امری قراردادی نیست بلکه امری واقعی است و اول سال خمسی هر شخص مساوی با اولین در آمد او می باشد .
2. من و شوهرم پولی را برای خرید خانه در بانک گذاشته ایم و الان 2 سال می گذرد ولی پولمان به قدری نیست که بتوانیم با آن خانه بخریم آیا به این پول خمس تعلق می گیرد؟
پاسخ : سود پس انداز شده اگر برای صرف در احتیاجات زندگی باشد و در آینده نزدیک دو تا سه ماه بعد از پایان سال خمسی در همان مورد صرف شود، پرداخت آن واجب نیست ولی اگر بیش از این زمان شود پرداخت خمس آن واجب است و در فرض سوال پرداخت آن بر شما واجب است .
3. چنانچه مبلغ پس انداز شده به طلا تبدیل شده باشد باز هم پرداخت خمس واجب است؟
پاسخ : آری ، با گذشت سال، خمس دارد .
4. آیا میتوانم پس اندازم را که جهت خرید خانه پس انداز کرده ام را به همسرم هدیه بدهم تا به آن خمس تعلق نگیرد؟
پاسخ : انجام چنین کاری برای فرار از خمس اشکال دارد و نمی توانید چیزی را سوری هدیه کنید و اهدا باید واقعی باشد. توجه بفرمایید که پرداخت وجوهات شرعی باعث کم شدن اموال شما نمی شود و هیچ کسی تا کنون به دلیل پرداخت خمس و زکات از پیشرفت اقتصادی محروم نشده، بلکه به عکس این مطلب صادق است .
5. به هدایایی که در هنگام عقد به ما داده اند خمس تعلق می گیرد؟
پاسخ : به هدیه و بخشش خمس تعلق نمی گیرد .
6. به وام هایی که بعد از ازدواج دریافت کرده ایم و ممکن است تا بیش از یکسال در حساب بانکی ما بماند خمس تعلق می گیرد؟
پاسخ : وام خمس ندارد، مگر این که عین آن پول موجود باشد و سال بر آن بگذرد، که در این صورت هم فقط به مقداری که اقساطش پرداخت شده، خمس تعلق می گیرد و بقیه خمس ندارد .
7. پولی که سال 87 بابت عمره در بانک گذاشتیم تا الان که سال 89 است نوبت مشرف شدن ما را اعلام کردند. آیا به این پول خمس تعلق می گیرد؟
پاسخ : اصل سپرده اگر از در آمد کسب بوده و خمس آن داده نشده خمس دارد اما سود حاصله اگر پیش از سال عزیمت به سفر حج قابل وصول نبوده جزء در آمد سال وصول محسوب میشود که اگر در همان سال هزینه سفر حج شود خمس ندارد .
8. آیا میتوان پول خمس را برای ساخت مسجد یا حسینیه در مکانی که احتیاج است خرج کرد؟
پاسخ : خیر، بدون اجازه از دفتر یا نماینده مرجع تقلید، نمی توان در خمس تصرف نمود و جایز نیست.
9. آیا خمس به مال کسی که تحت تکلف پدر و مادر است و با انجام یک پروژه یا 3 ماه تدریس مبلغی پول دریافت کرده و در آمد غیرثابت دارد تعلق می گیرد؟
پاسخ : صرف تحت تکفل بودن دلیل بر ندادن خمس نیست. لذا از اولین درآمدتان و یا همان درآمد غیردائم اگر یکسال بگذرد و مصرف نشود خمس به آن تعلق می گیرد.
واکنش شهید "تندگویان" در مواجهه با دختر عریان انگلیسی !
تاریخ انتشار : سه شنبه 18 تیر 1392 ساعت 09:04
محمدجواد تندگویان وزیر نفت ایران در کابینه? محمدعلی رجایی بود که در سال 1359 توسط نیروهای ارتش عراق اسیر شد و پس از سالها اسارت به شهادت رسید .
به گزارش جهان به نقل از باشگاه خبرنگاران، "محمدجواد تندگویان" وزیر نفت ایران در کابینه? شهید محمدعلی رجایی بود که در سال 1359 توسط نیروهای ارتش عراق اسیر شد و پس از سالها اسارت به شهادت رسید، به همین خاطر باشگاه خبرنگاران برای حفظ یاد و خاطره آن شهید والامقام گوشههایی از خاطرات این وزیر شهید را منتشر میکند .
شروع مبارزه از مسجد
محمدجواد تندگویان مبارزه مکتبی را از مسجد آموخت و تا پایان عمر با برکتش در هیچ گروه و دستهای عضو نشد؛ مبارزات او جنبه حق طلبانه داشت و هیچ سند قابل ملاحظهای از وابستگی گروهی به طور واضح از ایشان موجود نیست. عوامل ساواک با شکنجههای زیاد قصد احراز وابستگی ایشان را به گروههای انقلابی داشتند و در حقیقت باورشان نمیشد که این جوان از روی آموزههای مکتبی و درسهایی که خود از اسلام و زندگی ائمه(ع) گرفته بود، در مسیر نهضت قرار گرفته و هیچگونه آموزشی برای مبارزه با رژیم از هیچ گروه خاصی ندیده بود .
شهید «محمد جواد تندگویان» مبارزه با ظلم طاغوت را از مسجد و با آموزههای دینی آغاز کرد و تا آخر دقایق عمر از مبارزه مکتبی دست نکشید؛ به گونهای که برخی از همراهان ایشان، در دوره اسارت، به یاد دارند که تا آخرین لحظات و دست از دعا و نیایش و حقخواهی و حقطلبی به وسیله همین آموزههای مکتبی برنداشت .
شاگرد اول
زبدگی و هوش سرشار این شهید از همان دوران تحصیلات ابتدایی زبانزد خاص و عام بود، هر چند دوران تحصیلات «تندگویان» از سالهای اول ابتدایی تا دوران تحصیلات دانشگاهی هیچگاه رنگی از رفاه نداشت، اما «محمد جواد» همواره کسب مقام بهترین را در زمینههای علمی و پرونده خود داشت .
در فاصله بین سالهای 1332 تا 1336 اوضاع سیاسی اقتصادی کشور دگرگون شده و در این سالها اتفاقاتی روی داده بود که بالاخره منجر به بروز قیام 15 خرداد 1342 شد .
جمله این اتفاقات تاثیرات بدی را بر وضع خانوادههای جنوب شهر مثل «خانی آباد» تهران داشت. این وقایع بر وضع زندگی شهید و خانوادهاش نیز بیتاثیر نبود. رکود کسب و کار از یک طرف و مخالفت با ژریم شاه و بحران مالی خانواده از طرف دیگر، همچنان به خانواده «محمد جواد» در آن سالها فشار می آورد، اما در همین سالها وی با کسب معدل 20، دوره دبستان را پشت سر گذاشت و این در حالی بود که در منطقه جنوب شهر این معدل در پایان دوره دبستان در آن موقع، نادر به نظر میرسد و «محمدجواد» در همین ایام نفر اول مناطق جنوب شهر تهران شناخته شد. (سید علی اصغر تقوی، پژوهشگر)
مادر شهید: برای من و خواهرش یک معلم واقعی بود
از کودکی عادت داشت که هر چیزی که مینوشت، آن را با بسمالله الرحمن الرحیم شروع میکرد؛ اولین نامهای را که فرستاد نیز با همین عنوان آغاز کرد و بعد نوشت:
"دانی چگونه باشد از دوستان جدایی؟ چون دیدهای که ماند خالی ز روشنایی"
من خیلی به او وابسته بودم، بچه بسیار خوب و با تقوا، اهل نماز و روزه بود و در سن دوازده سالگی در منزل دعای کمیل میخواند و ما هم با او دعا میخواندیم. برای من، خواهرش و خواهر من یک معلم واقعی بود. جواد از شادگران ویژه دکتر شریعتی بود. شاگر شهید مطهری هم بود.
در زندان قصر دوستان و آشنایان زیادی پیدا کرد، از جمله آقای پورنجاتی که هم سلولی او بود. در آنجا جلسات نماز و دعا برقرار میشد و کلاسهای آموزش زبان انگلیسی برای دیگران تشکیل میداد؛ چون زبان انگلیسی را خوب میدانست. کلاس ششم که بود، در مسجد المصطفی (ص) در چهار راه حسن آباد عربی را آموخت و کاملا بر این زبان مسلط بود. از ابتدای دبیرستان نیز زبان انگلیسی را در کلاسهای شکوه به مدت دوازده ترم گذراند و علت قبولی او در کنکور شرکت نفت هم، تسلطش بر زبان انگلیسی بود.(سیدعلی اصغر تقوی، پژوهشگر)
توانمندی اعتقادی
او تربیت شده خانوادهای متوسط، مذهبی و معتقد بود. تمامی خصلت بچههای خوب شهری را داشت از جمله: صداقت و جوانمردی، صراحت و فروتنی و پافشاری بر مواضع اعتقادی، مطالعات نسبتا وسیع او در زمینه مسائل اسلامی، به ویژه آشنایی با تفسیر قرآن و نهج البلاغه و آثار برخی از اندیشمندان مسلمان، توانایی خاصی در بحث کردن به او بخشیده بود. علاقه زیادی هم به مرحوم دکتر شریعتی داشت خود جواد میگفت: دعوت دکتر به دانشکده نفت آبادان برای سخنرانی توسط او صورت گرفته است.(سرکار خانم اشرف السادات مینونشان، مادر شهید)
برگزیده بانک ملی
بانک ملی از میان قبول شدگان در دانشگاه تهران، همه ساله 200 نفر را به عنوان سهمیه انتخاب می کرد و در مرحله بعد از میان آنها 7 نفر را از طریق آزمون اختصاصی انتخاب و برای طی دوره بانکداری به کشور انگلستان اعزام می کرد.
جواد به عنوان نفر سوم سهمیه انتخابی جهت اعزام به انگلستان انتخاب شد. آخرین مرحله مصاحبه بود که ایشان به دلیل اینکه مذهبی متعصب شناخته شد کنار گذاشته شد.
مصاحبه کننده از او پرسید: اگر در خیابانها و یا پارکهای لندن با یک دختر خانم عریان رو به رو شوی و یا در یکی از محافل تهران با یک دختر خانم نیمه عریان رو به رو شوی چه عکسالعملی از خود نشان میدهی؟ جواد پاسخ داده بود: در صورتی که با چنین وضعی رو به روشوم، چون قادر نیستم مانع رواج منکرات شوم ابتدا سعی میکنم خودم را از مسیر دور کنم و به او نگاه نکنم و بعد از خداوند درخواست میکنم مرا یاری دهد که بر نفس امارهام مسلط شوم و طلب توفیق میکنم که حتی در عالم تصور و رویا هم به او نیندیشم.
به این ترتیب جواد در برابر نگاه تمسخرآمیز داوران، در گزینش بانک ملی مردود شناخته شد. زیر ورقه آزمون او این عبارت به چشم میخورد: "نامبرده به علت تعصبات مذهبی صلاحیت اعزام به خارج از کشور را ندارد حتی وجودش در میان سهمیه بانک نیز خالی از دردسر نیست."
روح لطیف
شهید تندگویان روح لطیفی داشتند، خونگرم بودند با دوستان خود زیاد رفت و آمد میکردند. بسیار خانواده دوست بودند و همیشه سعی میکردند افراد خانواده را به دور هم جمع کنند. سن و سال و مقام برای ایشان مطرح نبود، با همه خوش برخورد بودند. در عین حال که حرف خودشان را میگفتند با همه یک کلام میشدند. حتی ارتباط ایشان با غیر مسلمانی که هم سلولی او در زندان ساواک بودند هم خیلی خوب بود.
او روابط عمومی بسیار قویای داشت، با همه دوست میشد و هیچ کس را دشمن خودش نمیدانست با همه با رحم و دلسوزی برخورد میکرد.
جملهای که ایشان دارند:"ما چون عشایر ییلاق و قشلاق میکنیم و ارمغان ییلاق و قشلاق گرمی محافل خانواده مستضعفین است." (خانم مریم تندگویان، فرزند شهید)